سرزنش
تا از تو هم آزرده شوم سرزنشم کن
آه این منم ای آینه! کم سرزنشم کن
آن روز که من دل به سر زلف تو بستم
دل سرزنشم کرد، تو هم سرزنشم کن
ای حسرت عمری که به هر حال هدر شد
در بیش و کم شادی و غم سرزنشم کن
یک عمر نفس پشت نفس با تو دویدم
اینبار قدم روی قدم سرزنشم کن
من سایهی پنهان شده در پشت غبارم
آه این منم ای آینه کم سرزنشم کن
" آن ها "
یا علی
+ نوشته شده در سه شنبه سی ام شهریور ۱۳۸۹ ساعت 14:15 توسط سعید مرشد
|
« گفت: درنگ کنید که من آتشی دیده ام.