فاضل نظری محبوب ترین شاعر برای جوانان

محمد رضا وحید زاده- پژوهشگر:

«در حدود یک سال است که با همکاری دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی روی پروژه‌ای‌ با موضوع وضعیت شعر جوان کشور کار می‌کنم. برای این پژوهش چند بخش در نظر گرفته شده بود. حوزه‌هایی مثل رسانه‌های مجازی، رسانه‌های مکتوب، کتاب و مخاطب‌شناسی چند بخش از این گزارش را شکل می‌داد. در بخش مخاطب شناسی سراغ مخاطبان دانشجو رفتم، زیرا هم جوان هستند و هم اهل مطالعه و می‌توانند برای این پژوهش جامعۀ آماری مناسبی باشند. از میان 130 نفر دانشجو در دانشگاه‌های سطح کشور، با رشته‌ها و گرایش‌های فکری و فرهنگی مختلف نظرسنجی کردم و در مورد علاقه‌مندی به قالب‌های ادبی، روش دسترسی به شعرها، میزان مطالعۀ شعر و ... سوالاتی را در یک پرسشنامه مطرح کردم. یکی از بخش‌های این نظرسنجی، شاعران مورد علاقۀ مخاطبان بود و در آنجا از پرسش‌شوندگان خواسته شده بود شاعران محبوب خود را معرفی کنند که در نهایت به یک فراوانی رسیدم. در بخش کتاب کار کمی مشکل‌تر بود. زیرا اطلاعات درستی در مورد این حوزه وجود نداشت و فروش‌های سازمانی و غیره نتایج را تحت تأثیر قرار می‌داد تا اینکه به اطلاعات «زیر بازارچه کتاب» خبرگزاری فارس رسیدم. زیرا خبرگزاری فارس برای اطلاع از آمار فروش‌ها به جای رفتن سراغ ناشران، سراغ کتاب‌فروشی‌هایی از سراسر کشور رفته بود و همین موجب می‌شد آمار و اطلاعات دقیق‌تر باشد. 20 هفته به «زیر بازارچه کتاب» و پرفروش‌های فارس مراجعه و سعی کردم کتب شعر را در میان پرفروش‌های هفته جستجو کنم و از میان آنها به شعرای جوان برسم و یک فراوانی را نیز از این بین برای خودم شکل دهم. در نهایت متوجه شدم به شکل معناداری این دو برآورد به هم نزدیک شد، هم در فهرست شاعران محبوب مخاطبینی که در دانشگاه نظرسنجی‌ها را پر کرده بودند و هم در آمار پرفروش‌های فارس، اسامی شعرا تکرار شده بود. در واقع این آمار به من می‌گوید فاضل نظری با 32 درصد محبوب‌ترین شاعر در میان مخاطبان جوان است. از میان پرفروش‌های خبرگزاری فارس نیز به عدد جالب توجهی رسیدم. کتب شعر فاضل نظری 46 بار اعلام شده بود، حمیدرضا برقعی 27 بار، کامران رسول‌زاده 8 بار و سیار 6 بار از سوی کتاب‌فروشی‌ها اعلام شده بود و این دو گزارش نسبتا با هم شبیه بودند. ارزیابی من این است که استقبال مخاطب از شیوه‌های شعری مثل غزل نومعتدل بیشتر است.»

 

کتاب ضد، نازک اندیشی های یک شاعر

به قلم محمد غفاری به نقل از teribon.ir

فاضل نظری از شاعرانی است که در این سال‌ها بیش از هر شاعر جوان دیگری توانسته است به بدنه‌ی اجتماع نزدیک شود و آثارش همواره با استقبال مردم روبرو بوده است و شاید بسیاری از شما با شعرهای او آشنا باشید و بدانید که «ضد» آخرین مجموعه‌ی منتشر شده از اوست؛ مجموعه‌ای که برای نخستین بار در نمایشگاه کتاب امسال وارد بازار نشر شد و تا کنون بیش از هشت بار تجدید چاپ شده است.

فاضل نظری

«ضد» پس از سه‌گانه‌ی گریه‌های امپراطور، اقلیت و آن‌ها، چهارمین مجموعه اشعار فاضل نظری سی و چهار ساله است و پنجاه و یک غزل او را در بر گرفته است. در پشت جلد کتاب متنی با امضای شاعر نقش بسته که «من ضدی دارم/ آن‌قدر فریب‌کار که آن را/ «خود»پنداشته‌ام/ حالا/ من از خود برای تو شکایت آورده‌ام» می‌باشد و همانگونه که از آن دو جمله برمی‌آید، شاعر اینبار سفری دارد به عالم خویش و شعرهایش از عناصر بیرونی رها شده و به دنیای درونی‌اش رسیده و به دنبال شناخت خودش است که این خودشناسی با نگاه به حدیث «من عرف نفسه فقد عرف ربه» خداشناسی را در پی دارد:

به فکر هیچ‌کسی جز خودت مباش ای دل
که خودشناسی تو جز خداشناسی نیست
صفحه ۱۷

و این خودشناسی را قدم اول عاشق شدن می‌داند و هر چه غیر از آن‌ را بیهوده می‌شمارد:
دل از اعماق دریای صدف‌های تهی بردار
همین‌جا در کویر خویش مروارید پیدا کن

در اینکه همیشه فاضل نظری پیروی سبک هندی بوده و به دنبال کشف مضامین تازه، شکی نیست اما اینبار شعرهایش تنها در نازک‌اندیشی و مضمومن سازی ادامه دهنده‌ی سبک هندی نیست و به اندیشه‌ و حتی دایره‌ی واژگانی شاعر هم رسیده و بسیاری از حرف‌های مهم او تحت تاثیر شاعران آن دوره‌ قرار گرفته است. «خود» و «خویش» کلیدواژه‌های پنجاه و یک غزل کتاب هستند و به ندرت می‌توان شعری پیدا کرد که این دو واژه در آن ننشسته باشد. ساخت ترکیب‌ها و مضامین متنوع با کلماتی همچون آینه، موج، آسمان و… از دیگر مواردی است که می‌توان آن‌ها را حاصل مطالعات شاعر در سبک هندی دانست.

برخی از غزلیات «ضد» را می‌توان در زمره اشعار پندی دانست که نقش آیات و روایت در آن قابل بررسی است؛ ولی بیشتر در تک بیت‌ها نشانه‌هایی از ادبیات اخلاقی به چشم می‌خورد:
دل به شادی‌های بی‌مقدار این عالم مبند
زندگی تنها فرازی در نشیبی ساخته است
درد دل کردن برای چشم ظاهربین خطاست
آنچه با آیینه خواهم گفت، آهی دیگر است

تنوع موضوعی از معدود ویژگی‌های مثبت فاضل نظری در مقایسه با دیگر مجموعه‌هایش می‌باشد. «ضد» تنها از اشعار عاشقانه و عرفانی تشکیل نمی‌شود و در آن اشعار اخلاقی، عاشورایی و اعتراضی نیز به چشم می‌خورد. دو شعر از این مجموعه با نام مشترک عاشقان، اشعاری درباره حماسه عاشوراست و نکته‌ی قابل توجه در آن، ملمع –یک مصرع عربی و یک مصرع فارسی- بودن آن است:

با لبان تشنه آن ساعت که افتادی به خاک
لم تقل شی‌ء سوا قم یا ِأخا أدرک أخاک
مشک دور از دست گریان است و قدری دروتر
مانده بر صحرا لبی خندان و جسمی چاک چاک
صفحه ۷۷

سال نود و یک مجموعه‌ای از گزیده اشعار فاضل نظری توسط انتشارات مروارید منتشر شد که بهترین کارهای وی را در بر می‌گرفت و در آن ده شعر جدید نیز قرار داشت که آن ده شعر سال بعد در مجموعه‌ی ضد به چاپ رسیدند. به واقع این ده غزل، بهترین اشعار مجموعه به انتخاب خود شاعر بودند.

«ضد» را انتشارات «سوره‌ی مهر» به سفارش مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری، در ۱۱۲ صفحه با قطع رقعی منتشر کرده است. طرح جلد این مجموعه هم شبیه به آثار قبلی شاعر است و صفحه بندی کتاب نیز مانند سه کتاب دیگرش به گونه‌ای است که در صفحه‌ی سمت راست، طرح جلد به صورت سیاه و سفید آمده و شعر در صفحه‌ی سمت چپ نوشته شده است. تیراژ کتاب ۲۵۰۰ نسخه است و تا کنون هشت دوره تجدید چاپ شده و با قیمت به نسبت بالای ۸۰۰۰ تومانی به فروش می‌رسد. از دگر نکاتی که برای «ضد» قابل ذکر است عنایت مقام معظم رهبری به این مجموعه بود. به گونه‌ای که ایشان در بازدید از نمایشگاه کتاب و در غرفه‌ی انتشارات سوره مهر، این کتاب را خریداری نمودند. در پایان بیست و چهارمین غزل مجموعه‌ را با هم مرور می‌کنیم:

شور دیدارت اگر اگر شعله به دل‌ها بکشد
رود را از جگر کوه بـه دریا بکشد

گیسوان تو شبیه است به شب اما نه
شب که اینقدر نباید بــه درازا بکشد

خود شناسی قدم اول عاشق شدن است
وای بر یوسف اگر ناز زلیخا بکشد

عقل یک دل شده با عشق فقط می‌ترسم
هم به حاشا بکشد هم به تماشا بکشد

یکی از ما دو نفر کشته به دست دگری است
وای اگر کار من و عشق به فردا بکشد

زخمی کینه‌ی من این تو و این سینه‌ی من
من خودم خواسته‌ام کار به اینجا بکشد

حال با پای خودت سر به بیابان بگذار
پیش از آنی که تو را عشق به صحرا بکشد

عاشقانه....

 

با من که به چشم تو گرفتارم و محتاج

حرفی بزن ای قلب مرا برده به تاراج

 

ای موی پریشان تو دریای خروشان

بگذار مرا غرق کند این شب مواج

 

یک عمر دویدیم و به جایی نرسیدیم

یک آه کشیدیم و رسیدیم به معراج

 

ای کشتۀ سوزاندۀ بر باد سپرده

جز عشق نیاموختی از قصه حلاج

 

یک بار دگر کاش به ساحل برسانی

صندوقچه ای را که رها گشته در امواج